خاطرات گل باغ زندگیم

سلام عزیزدلم سلام عشقم خوش اومدی  به زندگی من وبابایی ببخشید نتونستم بیام برات بنویسم ازوقتی اومدی زندگی برام جور دیگه ای شده عزیزم واز وقتی صدای فلب کوچیکتو شنیدم نمیدونی چه حالی دارم الهی مامان فربون تو وقلب کوچیکت بشه مامانی فعلا باید برم سروقت میام وهمه چیزو برات میگم فعلا بای میبوسمت عشقم

سلام عزیزدلم خوبی چندوقته میخوام بیام برات بنویسم ولی مشغول خاطرات مادرای دیگه بودم ولی اومدم که جبران کنم گلم.نفسم بااینکه هنوز نیومدی ولی خیلی دوست دارم خیلی زیاد.من بی صبرانه منتظرتم عزیزم زودبیا پیشم چون مامانی کم طاقته یکمی حساس درضمن غیرازمن بابایی مادرجونا عمه عموها وبقیه هم منتظرن شمان عزیزم .انشا....تواین چندروزه میام ازخودم وبابایی واینکه چی شد تصمیم به دعوت شما گرفتیم رو مینویسم فعلا بایدبرم برای بابایی شام درست کنم بای بای بوووووووووووس

سلام به همه دوستای گلم نمیدونیدچقدرخوشحالم که بالاخره موفق شدم بیام توی نی نی وبلاگو برای عزیزدلم بنویسم وخوشحالتر بخاطراینکه میتونم دوستای خوبی پیداکنم تاازتجربیاتشون استفاده کنم حرفها وخاطرات شما دوستای گلم نگاه منوبه این دنیای زیبا عوض کرد یه عشق دوباره تووجودم بوجوداومده وروز به روزاین عشق بیشترمیشه خوشحال میشم از تجربه شمادوستای گلم استفاده کنم